بخش دوم | اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، نظام خانواده در اسلام چنان قداستی دارد که خداوند در قرآن کریم برای حفظ این نظام مقدس به همه مومنین سفارش کرده که «یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ...»، اى کسانى که ایمان آورده اید! خود و خانواده خود را از آتشى که هیزم آن مردمان (گنهکار) و سنگها هستند، حفظ کنید [۱].
در راستای استحکام بخشیدن به این مهم طی یادداشتی به بررسی اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها به عنوان نمونه ی بارز یک خانواده اسلامی پرداختیم که بخش اول آن قبلا تقدیم مخاطبان گرامی شد. در ادامه بخش دوم یادداشت ارائه می شود.
اصل سوم: رسیدگی به فقرا «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیراً»
یکی از مسائلی که حضرت زهرا(س) بسیار به آن اهمیت میداد رسیدگی به فقرا بود در روایتی فرمود: «حبب الی من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله و انظر فی وجه رسول و الانفاق فی سبیل الله» از دنیای شما سه چیز محبوب من است:۱-تلاوت قرآن ۲-نگاه به چهره رسول خدا ۳-انفاق در راه خدا. [۸]دو نمونه از رسیدگی به فقرا در زندگی حضرت زهرا .
۱- نقل شده که پیامبر اکرم «ص» در عروسى فاطمه زهرا «س» یک دست پیراهن نو به دخترش داده بود تا در شب عروسى بپوشد. هنگامى که حضرت فاطمه «س» به خانه زفاف رفت و بر سجاده عبادت، در حال مناجات با پروردگار بود، زن مستمندى به در خانه آمد و اظهار نیاز کرد و لباسى طلبید. فاطمه «س» که در آن وقت دو پیراهن داشت: یکى کهنه و دیگرى نو، به مصداق آیه «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون؛ «آل عمران/۹۲» هرگز به نیکى دست نمى یابید و از نیکان نمى شوید، مگر اینکه از آنچه دوست مى دارید، انفاق کنید.» پیراهن نو را به فقیر بخشید. فرداى آن شب، چون رسول خدا(ص) پیراهن کهنه را در تن او دید و از علت آن پرسید، حضرت زهرا(س) عرض کرد: «آن را به فقیر دادم و این روش را از شما آموخته ام.» [۹]
۲- مرد گرسنهای در مسجد مدینه به پا خواست و گفت:ای مسلمانان از گرسنگی به تنگ آمدم مرا مهمان کنید. پیامبر اسلام(ص) فرمود: چه کسی این مرد را امشب مهمان میکند؟ حضرت علی(ع) فرمود: من یا رسول الله، کمی بعد وارد منزل شد از فاطمه زهرا پرسید: آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمان گرسنه آورده ام. حضرت زهرا «س» ایثار گرانه فرمود: در خانه ما غذایی نیست مگر به اندازه خوراک دختر بچه، اما امشب ایثار کرده گرسنگی را تحمل میکنیم و همین مقدار غذا را به مهمان میبخشیم. [۱۰]
آیا ضرب المثل «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است»، صحیح است؟
گاهی ممکن است در زندگی مشترک، انسان بخواهد کار خیری انجام دهد یا به فقیری کمک کند، اما همسر او مانع شود بگوید ما خودمان بیشتر نیاز داریم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، اما این مخالف با سیره حضرت زهرا (س) است چرا که ایشان خود و بچههای خود را گرسنه نگه میدارد تا یک فقیر سیر شود.
اصل چهارم: اخلاص «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»
عمل زمانی ارزش پیدا میکند و مورد قبول درگاه الهی واقع میشود که خالصانه انجام شود.
خانواده حضرت زهرا(س) موقعی که سه روز به خاطر نذری که کرده بودند روزه گرفتند، موقع افطار روز اول، افطاری خود را به فقیر، روز دوم به یتیم و روز سوم به اسیر میدهند.
هدف این خانواده از این عمل چه بود؟
قرآن میفرماید هدف این خانواده فقط کسب رضایت خدا بود. «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا»؛ لذا کسی که به خاطر خدا کاری انجام میدهد نباید منتظر پاداش و تشویق دیگران باشد.
عرب تازه مسلمانی در مسجد مدینه از مردم کمک خواست، پیامبر «ص» به اصحاب خود نگریست. سلمان فارسی برخاست تا نیاز آن بی چاره را بر طرف سازد؛ هر جا رفت، با دست خالی برگشت. با ناامیدی به طرف مسجد میآمد که چشمش به منزل حضرت زهرا «س» افتاد، با خود گفت: فاطمه(س) و منزل او سرچشمه نیکوکاری است. درب خانه آن حضرت را کوبید و داستان عرب مستمند را شرح داد. حضرت زهرا فرمود: «ای سلمان! سوگند به خداوندی که حضرت محمد(ص) را به پیامبری برگزید! سه روز است که غذا نخورده ایم و فرزندانم حسن و حسین(علیهما السلام) از شدت گرسنگی بی قراری میکردند و خسته و مانده به خواب رفته اند؛ اما من، نیکی و نیکوکاری را که درب منزل مرا کوبیده است، رد نمیکنم. آن گاه پیراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه فروشندهای گرو گذاشته، مقداری خرما و جو قرض بگیرد.
سلمان فارسی میگوید: پس از دریافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه(س) آمدم و گفتم:ای دختر رسول خدا! مقداری از این غذاها را برای فرزندان گرسنه ات بردار! پاسخ داد:ای سلمان! این کار را فقط برای خدای بزرگ انجام دادیم و هرگز از آن بر نمیداریم. [۱۱] لذا خانواده فاطمی تمام تلاشش این است که هر عملی را که انجام میدهد فقط به خاطر خدا باشد و هرگز به خاطر چشم و هم چشمی یا به خاطر دیده شدن و مورد تشویق قرار گرفتن کاری را انجام نمیدهد.
چرا فاطمه (س) با فضیلتتر از دیگران است؟
حسین بن روح ـ از نایبان امام عصر(عج) ـ در پاسخ پرسش شخصی که رسول خدا(ص) چند دختر داشت فرمود: چهار دختر و، چون او سؤال میکند: کدام یک از همه بافضیلت ترند؟ جواب داد: فاطمه. وی با تعجب بسیاری باز میگوید: حضرت زهرا(س) از همه فرزندان پیامبر اکرم(ص) کوچکتر بوده و از سوی دیگر کمتر مصاحبت رسول اللّه(ص) را درک کرده است، چگونه او بافضیلتتر است؟!
حسین بن روح فرمود: فاطمه «س» دارای دو ویژگی برجسته بود: نخست آنکه وارث رسول خدا(ص) بود و دیگر اینکه نسل پیامبر خاتم «ص» از ذریه او است؛ و خداوند متعال این صفات را به او ارزانی نداشت مگر به خاطر اخلاص در نیت زهرای مرضیه. [۱۲]لذا فاطمهای که در اوج اخلاص است و آثار آن را لمس کرده است در روایتی میفرماید: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اَللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.» [۱۳]هر که عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عز و جل بهترین چیزى را که به صلاح اوست برایش فرو فرستد.
اصل پنجم: خدا محوری و خدا ترسی «إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا»
یکی از ابعاد مهم زندگی حضرت زهرا(س)، خدا ترسی و خدا محوری در زندگی ایشان است. حضرت زهرا(س) عاشق بندگی خدا بود؛ چنانکه روزی رسول خدا به او فرمود: «دخترم، از خدا چیزی بخواه که جبرئیل از جانب خدا، وعده اجابت داده است. فاطمه «س» عرض کرد: «یا ابتا لا حاجَهَ لِی غَیرُ النَّظَرِ اِلی وَجهِهِ الکَرِیمِ» حاجتی جز توفیق در بندگی خدا ندارم. آرزویم این است که به وجه الله نظاره کنم و ناظر جمال او باشم.» [۱۴]امـام حسن مجتبی(ع) میفرماید: «مادرم فاطمه (س) را دیدم که در شب جمعه از بستر خـویش جـدا شده، تا طلوع خورشید مشغول عـبادت و راز و نیاز با پروردگار بـود و لحـظهای از رکوع و سجود سر برنمی داشت [۱۵].
در جای دیگر میفرماید: «مَا کانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ کانـَتْ تـَقُومُ حَتَّی تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا» [۱۶]عـابدتر از فـاطمه در دنـیا نبود؛ (آن قدر عـبادت کرد) که پاهـای (مبارکش) ورم کرد.
حضرت زهرا(س) از شب اول زندگی تا شب اول قبر، خدا محوری در زندگی را سر لوحه کار خود قرار داده بود شب اول زندگی، وقتی وارد زندگی امیر المومنین «ع» شد فرمود: «َاُنْشِدُکَ اللَّهَ اِن قُمْتَ اِلَی الصَّلاة فَنَعْبُد اللَّهَ تَعالی هذِهِ اللَّیْلَة»:امشب دو رکعت برای خدا نماز بخوانیم.
تمام اعمال حتی آشپزی حضرت زهرا(س) رنگ و بوی خدایی دارد:
سلمان روایت مى کند که داخل خانه زهرا(س) شدم، دیدم در همان حالى که مشغول کار خود بود و جوها را آسیاب مى کرد، قرآن مى خواند [۱۷].
خدا به عبادت فاطمه(س) بر ملائکه مباهات میکند:
پیامبر «ص» درباره عبادت حضرت زهرا(س) میفرماید: «مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی؛ آنگاه که دخترم فاطمه(س) در محراب عبادت، در محضر پروردگار به نماز میایستد، نور عبادتش برای ملائکه آسمان درخشیدن میگیرد؛ بهسان نور ستارگان برای اهل زمین و خداوند پرعزت و جلالت، خطاب به فرشتگانش میفرماید: ملائکه من! بر بندهام فاطمه، سرور کنیزانم، نظر کنید؛ بر درگاه من ایستاده، در حالیکه بند بند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمامی قلب به عبادت من روی نهاده است.» [۱۸]در آخرین لحظات زندگی هم، وصیت حضرت زهرا(س) این بود که یا علی شب اول قبر بنشین کنار قبرم و قرآن بخوان.
زندگی امام خمینی پرتویی از زندگی فاطمی:
شاید کسی اشکال کند که این اصول معنوی که ذکر شد باید در زندگی حضرت زهرا(س) وجود داشته باشد چرا که ایشان معصوم بودند. اما در جواب میگوییم درست است که ایشان معصوم بودند، اما این دلیل نمیشود بر اینکه ما نسبت به این اصول بی تفاوت باشیم چرا که این اصول اموری است که بنا به فرموده اهل بیت خود ایشان هم به هر مقامی رسیده اند به خاطر رعایت این اصول بوده است.
برادر امام رضا(ع) به نام زید بن موسی در مدینه دست به خروج زد و کشتار و آتش سوزی در خانههای عباسیان راه انداخت. او را دستگیر کرده نزد مأمون فرستادند. حضرت رضا(ع) هم در برخورد با او زبان به عتاب و ملامت گشود. وقتی زید گفت: من برادر تو و فرزند پدرت هستم. حضرت فرمود: تو تا وقتی برادر منی که در اطاعت خدا باشی.
در نوبتی دیگر وقتی دید برادرش زید، به ناروا فخر میفروشد و خود را به خاندان پیامبر منتسب میدارد، فرمود:ای زید! از خدا بترس، ما به هر مقامی که رسیدهایم در سایه تقوا بوده است. هرکس تقوا نداشته باشد و از خداوند پروا و محاسبه نداشته باشد از ما نیست، ما هم از او نیستیم.ای زید! بپرهیز از اینکه به برخی شیعیان ما توهین کنی و خوارشان سازی...
بهترین نمونه در دوران معاصر که از زندگی حضرت زهرا(س) الگو گرفت و زندگی او بر اساس رعایت این اصول معنوی پایه ریزی شد، زندگی حضرت امام خمینی «ره» میباشد.
ایشان از همان اوایل نهضت به اطرافیان خود اعلام کرد که این حرکت یک حرکت خدا محور است؛ محسن رفیق دوست میگوید: بعد از آزادی امام از زندان، روزی که در منزل آقای روغنی بودند، خواستم خدمت ایشان برسم، اما مأموران شاه تنها علما را به درون خانه راه می دادند. یکی از دوستانِ لبنیات فروش چند تغار ماست درست کرده بود و می خواست به اقامتگاه امام ببرد. از ایشان خواهش کردم، تغار ماست را گرفتم، روی سرم گذاشتم، رفتم تو و تا دو ـ سه روز آنجا ماندم و بیرون نیامدم.
در آنجا صحنه ای جالب دیدم که از یادم نمی رود. دور تا دور اتاق علما نشسته بودند. همه نوعاً زندان رفته بودند. آقایی رفتند جلو و با امام صحبتی داشتند و امام ناراحت شدند. بعد فهمیدم گفته بودند همه این علما که اینجا هستند از علمای مبارز و زندان رفته اند، شما توجهی به آنها بکنید. تا این را گفت دیدم آقا یک مرتبه با حالتی برافروخته گفتند که: «بله، آقایان مجاهده کردند، زندان رفتند. ان شاء الله که برای خدا کرده اند و اجرشان با خداست، اما اگر کسی برای من زندان رفته است من جایزه نمی دهم که برای من زندان بروند ...». [۱۹]
امام در کوچکترین مسائل سعی میکرد از خطر ریا دور باشد و هرگز برای غیرخدا عملی انجام ندهد. در شب شهادت مرحوم حاجآقا مصطفی در مسجد هندی نجف مجلس فاتحه گذاشته بودند، آقای سیدجواد شبر منبر رفتند ایشان نقل میکرد در این مجلس که امام هم در آن شرکت کرده بودند، روضه حضرت علیاکبر (ع) را خوانده و هفت بار هم در منبر به این روضه اشاره و گریزهایی زده بود، اما امام با نهایت آرامش در مجلس نشسته بودند. ایشان با آن گریزهای متعدد میخواست از امام گریهای بگیرد که دل ایشان سبک شود، ولی موفق نشد. با اینکه مصیبت بزرگی بود یک عده که حال امام را دیدند گفتند از بس مصیبت سنگین است، امام شوکه شده و گریهشان نمیآید! لذا پس از مجلس، امام که به منزل تشریف برد به او عرض کردند: آقا شما امشب در روضه گریه نکردید؟ ایشان فرمودند: وقتی او روضه میخواند به من نگاه میکرد و من ترسیدم اگر گریه کنم برای غیرخدا گریه کنم یعنی گریهام بابت مصیبت فرزندم باشد نه برای رضای خدا. [۲۰]
اثر خدا ترسی و خدا محوری، آرامش در لحظه جان دادن
اکثر ما از مرگ میترسیم چرا که متاسفانه با گناه و معصیت و غفلت از یاد خدا آخرت خود را خراب کرده ایم، اما حضرت امام آن چنان آرامشی داشت که در آخرین لحظات زندگی این چنین وصیت میکند «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم.» و این مهمترین اثر از آثار خدا محور بودنِ زندگی انسان است./918/ی702/س
حبیب الله معماری
[۱]-سوره تحریم آیه ۶
[۸]- وقایع الایام / ص ۲۹۵
[۹]- ریاحین الشریعه (بانوان دانشمند شیعه)، شیخ ذبیح الله محلاتى، ج ۱، صص ۱۸۴-.۱۸۵
[۱۰]- تفسیر برهان، ج ۴، ص ۳۱۷
[۱۱]-نهج الحیاه، صص ۱۳۱-۱۳۳، ح.۶۲.
[۱۲]-تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۳۷۷
[۱۳]-بحارالانوار-ج ۷۰-ص ۲۴۹
[۱۴]-کافی-ح ۵۳۶
[۱۵]-وسائل الشیعه-ج ۷-ص ۱۱۳
[۱۶]-بحار الانوار-ج ۴۳-ص ۱۲
[۱۷]- بحار الانوار-ج ۴۳-ص ۸۸
[۱۸]- الأمالی للصدوق، ص ۱۱۳
[۱۹]- برداشتهایی از سیره امام خمینی-ج ۳-ص ۲۲۲
[۲۰]-چهل حدیث